نون والقلم ومایسطرون
در بخش قبل نوشتم که یک فرهنگ مهاجم در صدد تسلط است و در این میان هیچ مرزی را برای خود در نظر نمیگیرد و از طرق مختلف برای جایگزینی فرهنگ خود و نه تبادل فرهنگی استفاده میکند و اصولا چرا از واژه ای بنام تهاجم فرهنگی و جنگ نرم بعنوان روش اجرای این تهاجم نام میبریم و نه تبادل فرهنگی ؟ جواب نه ساده و نه خیلی پیچیده است در تبادل فرهنگی نکات مثبت جامعه که مورد توجه جامعه میزبان قرار گیرد با کمترین ابزار تبلیغی پذیرش شده و اگر باعث تغییر اساسی در رفتارها و کنش های یک جامعه میزبان نشود مورد قبول قرار گرفته و بصورت بخشی از روند زنگی قرار میگیرد .
اما در تهاجم فرهنگی اراده و قصدی هدفمند وجود دارد و این اراده از کلیه ابزارها و هر وسیله ای برای به هدف رسیدن استفاده میکند ، در طول تاریخ این رویه همواره وجود داشته است و از آنجا که همواره حق و باطلی وجود داشته است این عرصه نیز میدان نبرد حق و باطل بوده است ، البته این بدان معنا نیست که جوامع مهاجم همواره باطل بوده و یا حق بلکه در نهایت این عرصه به عرصه نبرد حق علیه باطل ختم خواهد شد .
در این زمینه توضیحاتی را در بخش بعدی خواهم نوشت .